لودر سایت

تاریخچه توسعه کشاورزی ارگانیک در جهان

عواملی که منجر به ظهور کشاورزی ارگانیک، بیولوژیک و اکولوژیک و بالاخره جنبش کشاورزی تجدیدشونده شد، به نوشته های آلبرت هووارد برمی گردد. کشاورزی تلفیقی، غیرمتمركز و عاری از مواد شیمیایی، اولین بار به وسیله نورث برن در سال ۱۹۴۰ مطرح گردید؛ وی اولین کسی بود که کلمه «ارگانیک» را به کار برد و بدین ترتیب فلسفه و الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک را معرفی کرد. 

در این دهه مطالب زیادی در مورد الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک به رشته تحریر در آمد. فالكنر تراژدی بیولوژیکی و انسانی ناشی از تکنولوژی نامطلوب را تشریح نمود و در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰، منابع علمی متعددی در رابطه با کشاورزی ارگانیک به چاپ رسید.

لویيس برم فیلد نیز درباره الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک که در آن انسان، گیاه و دام در یک سیستم زنده با هم در ارتباط هستند، سهیم بود. وی دریافت که مهارت یک کشاورز خوب، گواهی است بر این که هر کس نمی تواند کشاورز باشد.

محققین دیگر نیز در رابطه با صدمه به محیط و تخریب منابع که ناشی از روشهای جدید زراعت است، بحث کرده اند، آنها مکرر از روش جامع نگری در کشاورزی حمایت کرده اند. 

تا سالهای آخر دهه ۱۹۵۰ تکنولوژی های صنعتی به صورت فزاینده ای تکامل یافت؛ از جمله تخصصی شدن کشت گیاهان زراعی در کشتزارها و قابلیت دسترسی زیاد به کودها و آفت کشها زیاد شد؛ کمبود نیروی کار با اختراع تراکتور مرتفع گردید؛ امکانات مالی برای سرمایه گذاری به آسانی در دسترس بود، با این همه، مشکل اساسی در این دوره مازاد تولید کشاورزی بود. 

در این دوره زراعت با هوموس (کودهای طبیعی)، کنترل مکانیکی علف های هرز و نیاز به کارگر زیاد در بخش کشاورزی، همگی به بوته فراموشی سپرده شدند؛ کشاورزی به صورت یک تجارت در آمد و همانند دیگر صنایع از کارایی بالایی برخوردار گردید. همچنین به حفاظت خاک که تنها موردی بود که از دهه های گذشته مطرح بود، در این دوره توجه بیشتری شد و منابع زیادتری به این کار اختصاص داده شد.

زراعت با هوموس (کودهای طبیعی)

در همین راستا یازدهمین کنفرانس خواربار و کشاورزی جهانی (FAO) و بیست و نهمین اجلاس سازمان بهداشت جهانی (WHO)، آغاز تفکر مشترک بین المللی در خصوص تمرکز این دو سازمان بین المللی بر مبحث بسیار مهم و حیاتی سلامت غذایی بشر بوده است که در این ارتباط شهر رم مرکز کشور ایتالیا در سال ۱۹۶۳ میلادی شاهد تصمیم بسیار تاثیرگذار در زمینه سلامت جامعه بشری بود. 

در این همگرایی اندیشه، مواردی مانند مصرف سموم شیمیایی و میزان باقی مانده آنها در فرآورده های کشاورزی، مواد افزودنی به مواد غذایی، داروها و هورمون های رشد گیاهی و جانوری و آلاینده های شیمیایی باقی مانده از عناصر سنگین مورد تأکید قرار داشت و تأكید شد که سیستمهای کشاورزی باید نیازهای انسان امروزی و آن چه را که در یک دهه یا حتی یک قرن بعد نیاز دارد، فراهم کند و بدین ترتیب کشاورزی پایدار از اهدافی است که باید هر چه سریعتر به آن دست یافت. 

تولید و عرضه مواد غذایی از ارکان اصلی امنیت غذایی به شمار می رود ولی حقوق مربوط به غذا دارای ابعاد و پیچیدگی های بیشتری می باشد، به گونه ای که یکی از حقوق مورد اشاره در منشور حقوق بشر و دیگر اسناد بین المللی مرتبط حق دسترسی به زندگی مناسب از جمله غذای سالم و کافی است. 

بررسی الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک در ۲۰ کشور جهان و در دو میلیون نفر که روی ۴۰۵۰۰۰ هکتار در حال فعالیت در کشاورزی ارگانیک هستند نشان می دهد که بر خلاف دیدگاههای فوق، به طور حتم کشاورزی ارگانیک با تکنیک ساده در حال افزایش محصول در بیشتر نقاط جهان است که تا بیش از ۸۰ درصد با موفقیت همراه بوده، و این موضوعی است که نمی توان آن را به یک مورد ناچیز نسبت داد و یا از آن به راحتی چشم پوشید. 

موضوع قابل توجه این است که این فرآیند در ۱۰-۵ سال گذشته و در مناطق دوردست و فقير از نظر منابع طبیعی اتفاق افتاده است.

در جنوب برزیل نیز ۲۲۳۰۰ کشاورز با استفاده از کود سبز و پوشش گیاهی از خانواده بقولات و تلفيق دام ها در چرخه تولید مقدار محصول ذرت تولیدی را دو برابر کرده و گندم تولیدی را به ۴ تا ۵ تن در هکتار  افزایش دادند.

کود سبز

در گواتمالا و هندوراس ۴۵۰۰ کشاورز با استفاده از فن آوری جایگزین  مقدار ذرت تولیدشان را به سه برابر افزایش دادند و تنوع محصولات را در مزارع خود زیاد کردند و باعث رشد اقتصادی و بازگشت مهاجرین به روستاهایشان شدند.

۲۰۰۰ کشاورز در کنیا از برنامه های کشاورزی پایداری بهره می برند و توانسته اند مقدار ذرت تولیدی خود را به ۲ / ۵ تا ۳ / ۵ تن در هکتار افزایش داده و تولید سبزیجات را در طول دوره خشکی پایدار و بهبود بخشند.

۱۰۰۰ کشاورز خرده مالک در مکزیک با روش کشاورزی ارگانیک قهوه تولید می کنند که میزان تولید خود را با این روش تا ۱ / ۵ برابر افزایش داده اند.

یک میلیون کشاورز برنج کار در کشورهای جنوب شرقی آسیا سیستم کشاورزی خود را به کشاورزی ارگانیک تغییر داده اند. در این روش کشاورزان با استفاده از روشهای جایگزین ضمن کنترل آفات و عدم استفاده از مواد شیمیایی، محصول خود را ۱۰ درصد افزایش داده اند.

در ایالت ماديا پرادش هندوستان میانگین تولید پنبه تا ۲۰ درصد در کشاورزی ارگانیک افزایش داشته است. ه در ماداگاسکار با روش کشاورزی ارگانیک میزان تولید محصول برنج از ۲ تا ۳ تن به ۶ تا ۸ تا ۱۰ تن افزایش پیدا کرده است.

در کشور اتیوپی که همیشه با کلمه قحطی همراه بوده است، اخیرا با عملیاتی کردن کشاورزی پایدار با استفاده از مواد طبیعی به ویژه جایگزین کردن کمپوست در مزارع لم یزرع به تولید بالاتری از تولید حتی در مقایسه با موارد استفاده از کود شیمیایی دست پیدا کرده اند. 

موارد عینی فوق که نه در مساحتهای کوچک بلکه در سطح و تعداد بهره برداران زیاد و در مناطق مختلف شروع و در حال پیاده سازی نشان می دهد که عملیاتی کردن کشاورزی ارگانیک نه تنها امکان۔ پذیر است، بلکه با افزایش تولید و کاهش هزینه ها و با روشهای ساده قابل توسعه در سطح با هدف امنیت و سلامت غذا می باشد. 

امنیت و سلامت غذا

مردم و از این مواد را دارد. او با و رعایت ملاحظات زیست محیطی و هزینه پایین تر تولید نسبت به کشت معمولی، قیمت بالاتر محصولات ارگانیک و سلامت و امنیت غذایی مصرف کنندگان، حفاظت مناسب از منابع آب و خاک و امکان بکارگیری روشهای کشت مخلوط که منجر به افزایش یافتن بهره وری میشوند.

کاهش ضایعات کشاورزی به دلیل استفاده آنها به صورت کمپوست در تولید بررسی کشاورزی ارگانیک در سایر کشوره اینک با مشاهده آثار نامطلوبی که کشاورزی متداول مبتنی بر مصرف مواد مصنوعی و کاربرد فناوری های جدید بر روی محیط زیست و سلامت انسان ها داشته است، نیاز به استفاده از روشهای تولیدی جایگزین که از نظر محیطی، اقتصادی، تولیدی و اجتماعی پایدار و متضمن سلامتی جامعه باشند، به شدت احساس می شود.

سیستم های تولید پایدار و ارگانیک با توجه به محوریت کلینگری سیستم در آنها، متضمن این اهداف بوده و ثبات و پایداری اکوسیستم تأمین می گردد. 

با وجود قابلیت اجرای کشاورزی پایدار در تمامی نقاط، گاهی ایراداتی به آن گرفته میشود که از آن جمله می توان به عملکرد کمتر، عدم حذف نهاده های شیمیایی به طور کامل و ایجاد تغییر کلی در نظام کشاورزی مدرن اشاره نمود، که البته همگی با یک مدیریت قوی قابل رفع می باشد. 

امروزه آنچه مورد توجه سیاستگزاران و جوامع انسانی قرار گرفته است، کشاورزی ارگانیک میباشد. از آن جا که این روش کشاورزی، سلامت جامعه و حفظ محیط زیست را به همراه دارد، و از سوی دیگر با توجه به تقاضای رو به رشد محصولات ارگانیک در بازارهای جهانی، در مقاله حاضر سعی شده تا تجارب برخی از کشورهای پیشگام مورد مطالعه قرار گرفته و پیشنهاداتی به منظور توسعه کشاورزی ارگانیک در کشور ارائه گردد. 

کشاورزی ارگانیک در واقع همان اهداف کشاورزی پایدار را دنبال می کند اما «کشاورزی ارگانیک» دارای دو ویژگی است که آن را از سایر مکاتب کشاورزی پایدار متمایز می سازد:

کشاورزی ارگانیک

نخست، کاربرد نهاده های شیمیایی مصنوعی در این سامانه ممنوع یا به کلی محدود است، در حالی که در سایر مکاتب، مصرف این نهاده ها ممنوع نیست، بلکه بر کاربرد بهینه آنها و در کنار نهاده ها و منابع دیگر تأکید می شود..

و دوم، کشاورزی ارگانیک دارای استانداردهای مصوبی است که بر کلیه مراحل عملیات کشاورزی، از مدتها پیش از کاشت و به طور پایه ای پذیرش کشتزار به عنوان کشتزار ارگانیک تا زمان رسیدن فرآورده ارگانیک به دست مصرف کننده نهایی، نظارت کامل دارد. 

در سال ۲۰۰۶ با ارسال درخواست ها به همه نقاط جهان، تعریفهای متنوعی از کشاورزی ارگانیک دریافت شد و در طول دو سال دو پیش۔ نویس ارائه شد تا در نهایت در مجمع عمومی ۲۰۰۸، پیش نویس نهایی تصویب شد و کشاورزی ارگانیک بدین صورت تعریف شد:

کشاورزی ارگانیک، نظام تولیدی است که از سلامت انسان ها، بوم نظامها و خاکها حمایت می نماید و بر پایه رفتارهای بوم شناختی، تنوع زیستی و چرخه های طبیعی تکیه دارد و کاربرد نهاده های با اثر رقابتی را ترجیح می دهد. کشاورزی ارگانیک از تجارت، نوآوری، علوم سودمند برای محیط، ترویج نمایشگاههای مرتبط و کیفیت خوب زندگی اشخاص درگیر با آن ترکیب شده است. 

باورهایی نادرست برای کشاورزی ارگانیک وجود دارد مانند این که کشاورزی ارگانیک» حرکت رو به عقب است، در حالی که در کشاورزی ارگانیک کوشش میشود تجربه های دانش سنتی با علم جدید ترکیب شود. از دیگر عیب ها این است که کشاورزی ارگانیک بر جایگزینی نهاده های آلی با مواد شیمیایی تکیه دارد در حالی که کاربرد بیش از حد در زمان غیرمناسب سبب اختلال در عمل چرخه های زیستی یا طبیعی می شود که این موضوع به یک مدیریت قوی نیاز دارد. 

فرصت ها و چالش هایی در تولید محصول ارگانیک وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. وجود اقلیم های مختلف آب و هوایی و نیز تنوع ذخایر ژنتیکی و منابع آب و خاک از یک طرف و رهایی از این وضعیت نابسامان بهداشتی و میل به سوی افزایش طول عمر، امید به زندگی و بهبود سلامت فردی و اجتماعی از طرف دیگر، فرصت هایی هستند که تولید محصولات ارگانیک را ضروری می سازد و آن را از یک حرکت تفتنی (فانتزی) به یک هدف آرمانی تبدیل می کند.

از سوی دیگر تنگناهای فنی مربوط به عملیات کاشت، داشت و برداشت و توزیع و بازاریابی محصول ارگانیک و همچنین گرانی قیمت آن، تولید و مصرف آن، تولید و مصرف این محصول با ارزش را محدود می کند، که البته می توان با آموزش های علمی و عملی مناسب نسبت به آگاهی دادن به کشاورزان علاقه مند اقدام نمود. 

با توجه به فواید کشاورزی ارگانیک و چالش های پیش روی آن در کشور، لازم است سیاست هایی در این زمینه اتخاذ گردد که موانع را کاهش داده و حرکت به سوی کشاورزی ارگانیک را حمایت نماید. 

از این رو، تعيين سیاست های مناسب به منظور توسعه کشاورزی ارگانیک در کشور، باید از جمله اهداف نظام کشاورزی در نظر گرفته شود. جهت دستیابی به هدف مذکور، ابتدا مروری بر عملکرد برخی کشورهای منتخب در این زمینه داشته و سپس با توجه به شرایط کشور، سیاست هایی در این زمینه پیشنهاد شده است. 

بستر فرهنگی تحقیق پیرامون الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک

بستر فرهنگی تحقیق پیرامون الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک

گلیرشر در مطالعه خود با عنوان «ابزارهای سیاسی در حمایت از کشاورزی ارگانیک در استرالیا»، رابطه بین سیاست کشاورزی و توسعه کشاورزی ارگانیک در استرالیا از سال ۱۹۹۱ را مورد بررسی قرار داد. نتایج وی نشان می دهد که سیاستهای مستقیم حاضر، ابزارهای مؤثری برای توسعه بیشتر بخش ارگانیک در استرالیا نمی توانند باشند؛ او قوانین GM0 و آگاهی مصرف کنندگان در بخش کشاورزی را به عنوان ابزاری مفید برای توسعه کشاورزی ارگانیک در استرالیا برشمرد. 

فرایند بازرسی و گواهی محصولات کشاورزی ارگانیک

فرآیند بازرسی شامل کلیه مراحل تولید، فرآوری، حمل و نقل و بازاریابی است. همچنین مدیریت تولید و عرضه محصولات ارگانیک به صورتی است که کلیه زنجیره تولید محصول باید تحت بازرسی قرار گیرد تا انطباق محصول تولیدی در کلیه مراحل با استانداردهای از پیش تعیین شده رعایت شود.

کلیچر و همکاران (۲۰۰۸) در مطالعه ای با نام «توسعه بازار ارگانیک در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین» استراتژیهای توسعه بازار ارگانیک و نیز برنامه ها و طرحهای ترویجی را در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین مورد بررسی قرار دادند.

آنها در مطالعه خود بیان داشتند که کشورهای در حال توسعه، بیشترین سهم را در محصولات ارگانیک گواهی شده به اروپا و آمریکای شمالی دارا میباشند و در این کشورها بازارهای داخلی ، به دلیل کمی آگاهی مصرف کنندگان و تولیدکنندگان و بنابراین کمی اعتبار محصولات و گواهینامه های ارگانیک، عدم توانایی بیشتر مصرف کنندگان کشورهای در حال توسعه به پرداخت قیمت بالای محصولات ارگانیک و کمی دسترسی به بازار و اطلاعات بازار به کندی در حال رشد می باشد . 

در بررسی دیگری که توسط محققان ایرانی در زمینه موقعیت و قدرت رقابت ایران در بازار جهانی محصولات ارگانیک انجام شد عنوان شده که ایران از فرصت مناسبی برای صادرات میوه و سبزیجات تازه، به خصوص محصولات ارگانیک به اروپا برخوردار است و رویکرد ارگانیک، ایران را قادر خواهد ساخت تا بخش مهمی از بازارهای جهانی پسته را در اختیار بگیرد.

همچنین نتایج حاکی از آن است که شاخص اصلی موفقیت در راهبرد عملیاتی و برنامه اجرایی الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک در کشور، مدیریت دوره گذار ارگانیک بر پایه یک نظام جامع مبتنی بر پژوهش مزرعه ای کشاورز مدار است. 

الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک در کشور

نیهان موتلو در مقاله خود با عنوان خصوصیات و رفتار مصرف کننده نسبت به مواد غذایی ارگانیک، مطالعه موردی ترکیه و المان، بازار و رفتار مصرف کنندگان در دو کشور ترکیه و آلمان را مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که سن مصرف کنندگان ارگانیک در ترکیه پایین تر از مصرف کنندگان آلمانی است و در هر دو کشور، مصرف کنندگان سطح تحصیلات بالا داشته و به طبقه با درآمد متوسط تعلق دارند. 

در هر دو کشور، مواد غذایی ارگانیک در سوپرمارکت ها و خرده فروشهای ارگانیک عرضه می شود. همچنین نتایج وی نشان داد که «سلامتی» و  پایداری و حمایت از جنبش ارگانیکه دو عامل اصلی جنبش ارگانیک در این دو کشور بوده است. 

تصمیمات و نتایج تولید توسط کشاورزان، تحت تأثير قوانین، طرحها و سایر موقعیتهای اقتصادی قرار می گیرد. کشاورزان به طور منطقی نسبت به شرایط و تغییرات شرایط که تحت آن کار می کنند، از قبیل سیاست های زیست محیطی، واکنش نشان می دهند.

اکثر سیاست هایی که الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک را حمایت می کردند، برای مزارع ارگانیک و پایدار مطلوب نبوده و بنابراین ممکن است به دلیل هزینه های تبدیل، کمبود اطلاعات در زمینه روشهای تولید جدید، محصول کمتر، ریسک های جدید و غیره، تغییر غیرممکن به نظر برسد. 

با توجه به فواید کشاورزی ارگانیک و چالش های پیش روی آن در کشور، لازم است سیاست هایی در این زمینه اتخاذ گردد که موانع را کاهش داده و حرکت به سوی کشاورزی ارگانیک را حمایت نماید که در این مطالعه بر اساس تجربیات برخی کشورها، سیاست های پیشنهادی در زمینه کشاورزی ارگانیک در کشور ارائه شده است. 

اگر هدف، پذیرش کشاورزی ارگانیک در مزارع کشور است، چارچوب مناسب، زمانی به دست می آید که کشاورزی ارگانیک به طور کامل شناخته شده و مثل سیاست کشاورزی، سیاستهای زیست محیطی و غیره، جزء سیاستهای اصلی کشور قرار گیرد. این امر موجب می شود که ارگانیک در برنامه های اصلی و در تخصیص بودجه در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر، برای حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک لازم است سیاست های کشاورزی تغییر داده شود. 

مزارع ارگانیک سرمایه گذاری عمده در اراضی کشاورزی را می طلبند و احتمالا این برای کشاورز جالب نیست. لذا با توجه به تجربه سایر کشورهای می توان بیان داشت که اولین قدم در مسیر توسعه کشاورزی ارگانیک، شناخت دقیق این نوع کشاورزی، شناخت مزارع و کشاورزان علاقه مند به این نوع کشاورزی و در نتیجه دخیل کردن کشاورزان داوطلب در تصمیم گیری های سیاسی می باشد.

مزارع ارگانیک

از طرفی، مرحله گذار از کشاورزی متعارف به کشاورزی ارگانیک، نیاز به سرمایه گذاری داشته و هزینه هایی را به کشاورز تحمیل می کند. بنابراین پیشنهاد می گردد، پس از شناسایی کشاورزان و مزارع مستعد برای کشاورزی ارگانیک، سیاست هایی اتخاذ گردد که تا حدی این هزینه های اولیه را پوشش دهد. 

با توجه به ضرورت توسعه کشاورزی پایدار مبتنی بر نظام ارگانیک به عنوان آرمان معیشتی در هزاره سوم، استراتژی ها و راهبردهای تحولی معینی برای تحقق این امر تعریف شده است. 

بدون شک تحقق توسعه کشاورزی پایدار با مدل ها و رهیافتهای ترویج و توسعه متعارف به هیچ وجه امکان پذیر نیست. عدم کارایی مدلها و نظام های توسعه در پاسخ گویی به تقاضای روزافزون به غذا، بسیاری از کشورها را در معرض بحران های اجتماعی قرار داده است.

بررسی رهیافتها و الگوهای توسعه از دهه پنجاه میلادی نشان میدهد که تا دهه هشتاد میلادی فرآیند ترویج بیشتر به صورت بالا به پایین و مبتنی بر مکانیسم انتقال تکنولوژی بر مبنای مکانیسم های ارتباطی انتقال یک طرفه بوده است. 

این نوع نگاه به ارتباطات به خصوص در شرایط کشاورزی کشورهای در حال توسعه مانند ایران که نوع نظام بهره برداری بیشتر در سطح جوامع روستایی در سطح ۸۰۰۰۰ روستا شکل گرفته و بیش از هشتاد درصد از نظام تولید مبتنی بر این نظام است، باعث شده که بسیاری از تلاشهای انجام شده، در مسیر انتقال یافته های تحقیقاتی و تکنولوژی های جدید محقق نشود.

بررسی مدل های توسعه در این قالب نشان میدهد که تأكيد برنامه ها و اصرار به این مدل چیزی جز هدر دادن منابع سرمایه ای نبوده و اهداف توسعه به صورت پایدار محقق نشده است. علاوه بر این، باعث یک سری بحران های جدید به خصوص در هدررفت منابع تولید، محیط زیست، منابع طبیعی، و تعادلهای اکولوژی شده است. 

استفاده کردن از روشهای ترویجی در قالب این مدل ها که حتی بعد از سالها منسوخ شدن، هنوز در بسیاری از کشورهای در حال توسعه در حال اجرا هستند، به دلیل نادیده گرفته شدن دانش و تجربیات بومی، شرایط خاص بزرگسالان، ساختارهای محلی، اکولوژیکی، اقلیمی و … به هدر رفت منابع، محیط، افزایش هزینه ها، عدم بهره وری اقتصاد تولید، افزایش چالش غذا و فقر، بی اعتمادی بهره برداران و عدم پذیرش یافته ها و تکنولوژی و حتی توصیه های ساده مروجان منجر شده است. 

روشهای ترویجی

استفاده از شیوه های ترویجی متعارف در فرآیند پیچیده توسعه کشاورزی به خصوص با علم به این که فعالیتهای این بخش تحت تأثير مجموعه کشت بوم قرار دارند و با تأکید به این که کشاورزی امروز تحت تأثير شاخص های بازار و تجارت جهانی قرار دارد، در حال حاضر نمی تواند کمکی به بهره برداران نماید. 

یکی از مهمترین الزامات ترویج کشاورزی ارگانیک ، افزودن شاخص «پایداری» در فعالیت ها و برنامه هاست. «پایداری» شامل مجموعه عوامل و شاخص ها در فرآیند توسعه پایدار و بهبود زندگی خانوار بهره بردار کشاورزی است. 

در تعریف «پایداری» علاوه بر رشد شاخص اقتصادی، ارزیابی نوینی شامل سیاستها و شاخص های توسعه پایدار و محیط زیست نیز مورد بررسی قرار می گیرند. این شاخصها، ابزاری قوی برای ارزیابی میزان سرمایه گذاری ها در افق بلند مدت برای بهینه سازی الگوهای مصرف، حفاظت از سرمایه های طبیعی، بهبود وضعیت بهداشتی و سلامتی است. 

پایداری در سیستم های محیط زیست

سیستم های زیست محیطی باید در سطوح سالم باقی مانده یا در حال بهبودی باشند و هیچ گونه صدمه ای به سیستم های زیست محیطی شان نداشته باشند. و مدیریت پایدار در کاهش آسیب پذیری انسانی: جمعیت و سیستم اجتماعی آسیبی به محیط زیستی که تأثیر بر تندرستی بشر دارد، وارد نمی آورد.

کاهش آسیب پذیری به این معنی است که آن جامعه در راه پایداری بیشتر قدم بر می دارد. ه پایداری در ظرفیتهای صنعتی و اجتماعی: الگوهای مهارتی و نیز گرایش ها و زیرساختهای اجتماعی و صنعتی و تعامل آنها در جهت بهبود چالش های زیست محیطی و سلامت فرد و جامعه بهره بردار منطقه ای باشد.

پایداری و امنیت در سلامت تولید و پایداری در بهداشت حرفه ای و اجتماعی، مشارکت اجتماعی و سامانه های توانمند درگیر به صورت آگاهانه در مدیریت های مشارکتی محلی مبتنی بر اکوسیستم محلی و دانش بومی، مشارکت در همکاری های منطقه ای در حل مسائل زیست محیطی مشترک و کاهش خطرات اثرات زیست محیطی فرامرزی را به حد زیر آستانه خطر.

برای تحقق این الزام، شاخص های اجرایی و محتوایی معینی باید مورد توجه ترویج قرار گیرد که به طور خلاصه می توان به موارد ذیل اشاره کرد: 

برنامه های ترویج در فرآیند توسعه کشاورزی ارگانیک باید با راهکار مشارکت جوامع محلی انجام شود تا کاربران بتوانند از طریق آموزش های لازم در بکارگیری همه جانبه دانش مدیریت مبتنی بر اکولوژی و تکنولوژی جایگزین در جای جای مناطق و محل های فعالیتهای تولید خود صرف نظر از حجم در تقسیم بندی های حاکمیتی و اجتماعی بتوانند در راستای بهبود و اصلاح فعالیتهای خود، از دانش استفاده نمایند.

زیست محیطی

در فرآیند انتقال تکنولوژی و دانش ارگانیک، انتخاب ابزار ارتباطی بر اساس شاخص های مدیریت پایدار تولید و حفاظت از اکوسیستم، شرایط اقتصادی و اجتماعی هدف تعریف شود.

مشارکت و همکاری پایدار دولتی، غیردولتی، مؤسسات مالی، اعتباری و سازمانهای متولی سیاست گذاری جهت ایجاد و ارتباط و پیوستگی در اثربخشی فعالیتها ضروری است و یکپارچه کردن و تلفیق پروژه های مبتنی بر توسعه ارگانیک با سایر پروژه های متنوع محلی ضروری است.

ساختارهای روستایی، خرده مالکی و فاکتورهای محلی تولید با مبانی توسعه، فقرزدایی و توانمندی عوامل صنعت با تکیه بر توانمندیهای خود آگاه و اعتماد به نفس آنها در جهت افزایش دانش فنی از طریق آموزشهای مهارتی مبتنی بر یادگیری های عملیاتی و مزرعه ای با شاخص کشف و شناخت اکولوژی در تمام برنامه های ترویجی ویژه دارای اهمیت خاصی است.

بهبود و اصلاح سیاستهای ملی و خدمات دولتی در قالب مجموعه خدمات انتقال سرمایه از نهادهها جهت توسعه منابع انسانی، توانمند سازی عوامل درگیر ضروری است. 

طراحی برنامه های خاص در جهت توانمندسازی خانوار به ویژه زنان در تلفیق و ایجاد پایداری در فرآیند تولید و فعالیتهای خارج از فرآیند تولید در جهت عوامل خاص انتقال ضروری است. طراحی برنامه بر اساس شاخص تحلیل اقتصادی عملکرد با این ساختار که کاربران متوجه باشند که چه عملی بایستی انجام دهند و چگونه درآمدهای خود را محاسبه کنند دارای اهمیت است که این امر با ارائه برنامه های توسعه بر پایه پایداری در مدیریت با رویکرد مشارکت حاصل می گردد. 

طراحی تکنولوژی بر اساس دانش بومی، شرایط حاصل از تجربیات محلی و ویژگیهای اجتماعی منطقه هدف دارای ضرورت و اهمیت خاصی است. 

از زمانی که انسان برای تأمین غذای خود شروع به کشت کار نمود، به جانوری و میکروارگانیسم های تدریج با رقیبانی روبرو شد که از گروههای مختلف بودند. خسارت هایی که از این عوامل به تولیدات کشاورزی وارد میشد به گونه ای بود که او را با خسارت های فراوان و گاهی قحطی مواجه مینمود.

در مرور زمان توسعه دانش برای مهار این آفات در وهله نخست به صورت بومی و سنتی و سپس به صورت صنعتی صورت پذیرفت. توسعه سموم شیمیایی نقطه امیدی برای کشاورزان و کارشناسان شد. اما دیری نپایید که مسمومیت های متعدد مصرف کنندگان، مرگ و میرهای انبوه در  جانبی دیگر بر روی انسانها مشاهده شد. 

نویسنده پست: شقایق کلهر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *